باسم رب الحسين .
بي تو در جان جهان ناله و غوغاست هنوز
اين چه شوري ست که از عشق تو بر پاست هنوز
اين چه رازي ست که صد شعله فرو مرد و ليک
روشن از داغ تو ظلمتکده ي ماست هنوز
تا قيامت نرود نقش تو از لوح ضمير
حيرتم کشت بگو اين چه معماست هنوز ؟
زهره افسرده زمين مرده زمان تيره و تار
عالمي سوخته از ماتم زهراست هنوز
راهيان حرم قدس تو با شهپر عشق
همه رفتند و جهان محو تما شا ست هنوز
موج خون بر گذرد از سر ياران بنگر
کربلاي تو همين جا ست همين جا ست هنوز .
التماس دعا
يا زهراي اطهر
اللهم عجل لوليک الفرج .