سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بسا یک خوردن که مانع شود لذّت از خوردنیها را بردن . [نهج البلاغه]

تابستان 1385 - برای آخرت
خانه | ارتباط | مدیریت |بازدید امروز:0

احسان :: 85/6/27:: 12:54 عصر

روزی حضرت امام حسین علیه السلام از جایی می گذشت.

پیرمردی را دید که تکه قرصی نان در دست دارد و به سگی می دهد.

از او علت صدقه اش به آن حیوان را پرسید.

پیر مرد گفت غلامی هستم. خودم گرسنه ام و بسیار محتاج. اما این سگ را گرسنه تر از خود یافتم.

حضرت با آن غلام پیش صاحب او رفتند. و ایشان آن غلام را از صاحبش که مردی مسیحی بود به کیسه ای زر خریدند و آزاد کردند.

آن مرد مسیحی هم کیسه زر را به پیرمرد بخشید و برای تبعیت از امام، باغ خود را نیز به او هدیه کرد تا سرمایه خویش گرداند.

همسر مرد مسیحی از جریان باخبر شد و اسلام اختیار کرد. مرد مسیحی نیز به تبع او مسلمان شد.
 

برکت صدقه را دیدید؟ غلامی را از غلامی آزاد کرد و پول و باغ به او بخشید. و دو نفر را هم مسلمان کرد.
 

در ماه شعبان فضیلت بسیاری برای صدقه دادن ذکر شده.

پس بسم الله ...


موضوعات یادداشت

:: RSS ::
::موضوعات وبلاگ::
::تعداد کل بازدیدها::

91932

::آشنایی بیشتر::

درباره صاحب وبلاگ

::جستجوی وبلاگ::
:جستجو

با سرعتی بی‏نظیر و باورنکردنی
متن یادداشت‏ها و پیام‏ها را بکاوید!

::لوگوی من::
تابستان 1385 - برای آخرت
::لوگوی دوستان::



::لینک دوستان::
یه مسافر
مدافع حریم ولایت
گل یاس
در انتظار قاصدک
حکمت تازیانه
چشمان منتظر
مهدی فاطمه
اینجا نجف است
شراب ناب
عبد عاصی
دلداده وصل
مسافر صحرا
ویرانه متروک
به یاد او
نجوای شاکی
عشاق الحسین ع
به امید وصال
سلیمانی
بانوی پرواز
در انتظار ظهور آقام
به یاد او
::آوای آشنا::
::صدای خودم::
::اشتراک::
 
::وضعیت من در یاهو::
::آرشیو::
::طراح قالب::